عشق دلیل میخواهد؟ - مهسا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مهسا

 

از لحظه‌ای که در یکی از اتاق‌های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من

 

مناقشه‌ی بی‌پایانی را ادامه می‌دادند. زن می‌خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش

 

می‌خواست او همان جا بماند. از حرف‌های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار

 

وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آن‌ها آشنا شدم. یک خانواده روستائی

 

ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس

می‌خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، ششهمدست گوسفند و یک گاو

 ا

ست.


نوشته شده در پنج شنبه 91/12/10ساعت 12:20 عصر توسط مهسا نظرات ( )